چه سخت
بگذشت دوری یار امروز
گویی که
نبود جانی ز تن ما امروز
گرچه دیده
مان ز جمالش روشن گشت
ولی در
مزار کار برایم گورستان بود امروز
گام هایم
سست گشته گویی ندارد رمغی
چون یار
را ندیدم پشت پنجره امروز
وصف دل ما
سخت آید بر زبان ای دیدهبان
کین غم
دوریش سخت آمده بر ما امروز
در جمال
یارم شور امیدی می دمید
افسوس که
زمان دیدارش کوتاه بود امروز
سکوتش زیر
آن درخت و نسیم باد پاییزی
خوش آورده
سوغات برایم، یار امروز
در پس کار،
بهر خستهگی، چای بریختم
یاد آن
روزگار، آب جوش ز دستم ریخت امروز
گرچه دردش
چون نیشتری بود ولی
یاد آن
ایام مرحمی بود برایم امروز
زیادت همه
شب ای یارشیرین بیانم بگویم
وصف حالی
ز فراغت تا قبل عقد چو امروز
یا حق
شعر فراغ
یار تقدیم به همسرم در اولین روزی که در محل کارم ندیدمش
زمان : 13
روز مانده به عقد
موضوع مطلب :